احضار روح از ديدگاه شريعت

 احضار روح از ديدگاه شريعت

 

الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله و اصحابه الي يوم ‏الدين و اما بعد ‏:‏

عقيده حاضر كردن ارواح در زماني كه ما در آن زندگي مي كنيم، فوق العاده رواج پيدا كرده است و بسياري از کساني كه مردم آنها را عاقل و عالم مي دانند، ‌به اين عمل دروغين و بي اساس ايمان آورده اند.

عقيده حاضر كردن ارواح كه در واقع پنداري بيش نيست، تنها از يك طريقه و شيوه انجام نمي گيرد، كه آن هم دروغ محض است. الهامات رواني و تأثيرات مصنوعي در آن كاربرد دارد و از طريق حيله هاي علمي تحقق مي يابد و نوع ديگرش آنست كه جن ها و شياطين در آن كاربرد دارند. استاد محمد حسين در كتابش (الروحيه الحديثه) از بسياري از اين فريب كاري و تزوير ها پرده برداشته است .

آنها تجربيات خود را در روشنائي سرخ كه شبيه تاريكي است مي آزمايند. تمام حركات آنها در ظاهر اجساد، نقل اجسام و صداهاي ايجاد شده دور مي زنند و بيننده و تماشاچي توان آگاهي از محل نشستن كساني كه نشسته اند را ندارد يا منبع صدا و اجزاء و بخش هاي مكان را نمي تواند مشخص كند، ‌مانند: ديوار، درب و پنجره ها را نمي توانند از همديگر تشخيص بدهند.

دكتر محمد درباره «خباء» يعني اطاقك كوچك جني اي كه از ديد حاضران پنهان است يا گوشه اي از آن اطاق مسكوني كه با يك پرده كلفت جدا شده است و محل نشستن واسطه‌اي است كه به ظاهر تجسيد (يعني درآوردن روح به صورت جسد) از دست وي صورت مي گيرد، دکتر در اين خصوص چنين مي گويد: از همين مكان كه توسط پرده هائي پوشانده شده است، ارواح ها خيالي در قالب اجسام بيرون مي آيند و اندك زماني بعد به آن محل بر مي گردند بگونه اي كه حاضرين فرصت دست زدن به آن شكل ها را ندارند.

تدليس، يعني مشتبه جلوه دادن اشياء براي مردم يا اعمال حيله و دسيسه، يك شيوه كهنه و معروف است. شيطانهاي انساني توسط آن، بندگان خدا را گمراه مي كنند. و در صدد بدست آوردن منزلت و شرف نزد مردم هستند. همانطور كه در صدد چاپيدن اموال آنها مي باشند.

ابن تيميه از يك فرقه بنام «بطائحيه» كه در زمان او مي زيستند، چنين مي گويد: آنها مدعي علم غيب و مكاشفه بودند و مدعي بودند كه «مردان غيبي» را به مردم نشان مي دهند، بعد پاره‌اي از دسيسه‌هاي آنها را كشف نموده و آن اينكه بعضي از زنان را به منظور كسب اطلاعات از احوال داخلي خانه ها، به خانه هاي مردم مي فرستادند. سپس اطلاعات خود را با صاحب خانه‌ مطرح مي كردند و ادعا مي نمودند كه اين اخبار و اطلاعات از جمله اموري هستند كه مختص آنهايند.

تجربه‌اي در عصر حاضر

صاحب اين تجربه نويسنده معروف احمد عزالدين بيانوي است. او اين تجربه شخصي را در كتابش «‌الايمان بالملائكه» ‌آورده است كه دوست دارم همان عبارت و تعبير ايشان را نقل كنم.

نويسنده چنين مي گويند: «استحضار ارواح» افكار مردم را در شرق و غرب به خود مشغول ساخته است. چندين مقاله به زبانهاي مختلف در اين باره به نگارش درآمده است، چندين مجله به زبان عربي و غربي چاپ و پخش شده است و تاليفات زيادي نيز انجام گرفته است، پژوهشگران در اين باره تحقيق كرده اند، و صاحبان تجربه آن را آزموده اند و بالاخره خردمندان به اين نتيجه رسيده اند كه عقيده «حاضر كردن ارواح» كذب محض و دعوت به سوي كفر و طغيان است.

بي ترديد، ‌عقيده احضار كردن ارواح كه بعضي ها مدعي آن هستند، دروغ و فريبي محض است، اين ارواح در واقع شياطيني هستند كه با انسانها بازي مي كنند و آنها را فريب مي دهند.

هيچ كس اين توان را ندارد كه روح كسي را احضار كند، ‌زيرا «روح» بعد از جدا شدن از جسم، در عالم برزخ خواهند بود.

و بعد يا در نعمت ها يا در عذاب باقي خواهند ماند، و آنها فرصت انجام اين را ندارند كه مدعيان احضار روح به آنها نسبت مي دهند.

نويسنده مذكور مي گويد: من براي اين كار دعوت شدم و شخصاً مسأله «احضار ارواح» را براي مدتي طولاني اي آزمايش کردم و در پايان برايم روشن شد كه عقيده احضار ارواح دروغ محض و فريب است كه توسط شياطين تحقق مي پذيرد و انجام مي گيرد و هدف شياطين از انجام اين حركت همانا فريب دادن و به گمراهي كشاندن انسانها و جلب ولايت و دوستي آنها است.

 

آغاز تجربه

آقاي احمد عز الدين در ادامه سخنانش مي گويد:

تقريباً مدت ده سال است ‌با شخصي آشنائي دارم كه به‌ گمان خود در انجام كارهاي مفيد و در خدمت به انسانها از جنها بهره‌ مي‌گيرد و او اين كار را توسط «وسيطي» (وسيط، همان كسي است كه ارواح را در قالب اجساد نشان مي دهد) از انسانها انجام مي دهد.

اين شخص مدعي است كه با تلاوت قرآن و اذكار طولاني به اين منصب دست يافته است و مدت زمان زيادي را در اين منصب گذرانده است، كساني كه مدعي مهارت كامل اين علم هستند، او را به اين عمل (احضار ارواح) راهنمائي كرده اند.

روزي اين وسيط نزد من آمد و دعوت فلان جن را پيرامون يك مساله بسيار مهمي كه براي من حايز اهميت بود، ابلاغ نمود.

و من با با توکل به‌ خداوند در موعد مقرر حاضر شدم، بسيار خوشحال بودم و فكر مي كردم به تجربه جديدي دست خواهم يافت.

 

فريب چگونه شروع شد؟

نخستين شيوه فريب كه من با آن مواجه شدم، ‌اين بود كه «احضار ارواح» از راه استغفار، تهليل (به كثرت گفتن لااله الاالله ) و اذكار انجام مي گيرد و اين اعمال در ابتداء انسان را با اين وهم و تخيل مواجه مي سازد كه دارد با روح ها علوي (موجود در آسمان) راستگو و پاكباز، ‌گفتگو مي كند.

نويسنده مي گويد: به هرحال وارد خانه وسيط شدم، من و او در يك اطاقي تنها شديم، او روي فرشي نشست و بر اساس راهنمائي ايشان، ‌ما دو تا بصورت خودكار شروع به استغفار و تهليل كرديم، لحظاتي بعد شروع كرد به چرت زدن، من او را روي فرش خواباندم و طبق دستورش، چادري را روي او انداختم، بلافاصله صدائي به گوشم رسيد كه صاحب آن داشت به من سلام مي گفت، ‌علاقه و محبت خود را به من نشان مي داد و خود را چنان معرفي مي كرد كه نه از فرشتگان است و نه از جن ها، بلكه مخلوقي و نوع ديگري است كه در اثر فرمان خداوند (كن) بوجود آمده است و مدعي بود كه ميان او و ميان خداوند متعال براي دريافت اوامر فقط پنج واسطه وجود دارد كه پنجمي آنها جبرئيل عليه السلام  است.

شروع كرد به تعريف من و گفت: سواي با تو، ‌تمام ارتباط مان را با ديگر انسانها قطع كرده ايم، زيرا من به گمان آنها در اين دوران انسان ممتازي هستم و ويژگي هاي بخصوصي دارم و مورد توجه خداوند هستم و خداوند مرا براي اين امتياز برگزيده است.

او (صاحب صدا) وعده هاي بسيار شگفت آوري به من ارائه داد.

من براي اين تجربه نوين و دعوت فريب دهنده، با اتكاء به خداي عزوجل، آماده شدم و از خدا خواستم كه مرا از لغزشها نجات دهد و بسوي حق راهنمائي كند در حالي كه از نور و روشنائي علم استفاده مي كردم و به لطف و عنايت خداوند، راه مستقيم را مي پيمودم.

بعد از انقضا و پايان ديدار اول براي ديداري ديگر در موعدي ديگر مرا دعوت كرد، بعد براي آيه هاي بخصوصي بمنظور بيدار كردن وسيط و متوجه ساختن او، مرا راهنمائي كرد، اين عمل صورت گرفت، ‌وسيط نشست و چشم هايش مي ماليد و چنان وانمود مي كرد كه گوئي از خواب بسيار عميقي بيدار شده است و درباره آنچه كه انجام گرفته است، ‌هيچگونه اطلاعي ندارد.

من به وعده گاه برگشتم و بعد از چند ديدار ميان ما مدتي طولاني سپري شد و در هر ملاقات وعده هاي زيبائي به من داده مي شد و به من گفته شد كه آينده بسيار خوبي در انتظار تو است و امت بوسيله تو، ‌به سود بسيار عظيمي دست خواهند يافت.

 

تغيير موضوع

جريان دگرگون شد، ‌در هر ديداري جمعي از ارواح با مقدمه اذكار و بدون اذكار به زيارت من مي آمدند، من همراه با وسيط غذا مي خوردم يا چاي مي نوشيدم، ‌او همواره با همان حالت خواب و چرت زدن كه قبلاً بدان اشاره شده، ‌مواجه مي شود و سرش بطرف جلو مي رود و صورتش به سينه اش مي خورد و زائري كه خودش را فرشته يا جن يا ‌صحابي و يا ولي معرفي مي‌کند با من سخن مي گويد، سخني كه جنبه احترام، اجلال و تبرك جستن با انجام زيارت من از آن مي چريد و آينده‌اي روشن و مبارك را به من بشارت مي‌دادو سپس برمي‌گشت، و بعد از وي ديگري و ديگري مي آمد.

 

زائران چه كساني هستند؟

بنا به گفته خود زائران، افرادي از فرشتگان، افرادي از جن ها و ابوهريره از صحابه، گروهي از اولياء، به ديدار من آمده‌اند. از ميان اولياء: ‌ابي الحسن شاذلي رضي الله عنه و گروهي از اهل علم و فضل كه ولايت آنها به درجه شهرت رسيده بود، مانند:‌ شيخ احمد ترمانيني بودند، پدرم نيز از جمله كساني بود كه به ديدار من آمده بودند.

زائران مقدوم پدرم را نيز ‌در يك وقت معين، مرا بشارت دادند و من با شوق فراوان منتظر آن لحظات بودم. وقتي زمان ديدار نزديك شد، مرا بشارت دادند زمان ديدار نزديك شد، ‌مرا به خواندن سوره فاتحه با صداي بلند امر كردند، سوره را خواندم، وقتي از قرائت سوره واقعه فارغ شدم، به من گفته شد بعد از چند لحظه پدرت نزد تو خواهد آمد و آنچه را كه مي گويد: گوش كن ولي حق هيچگونه سؤالي نداري!!!

 

آغاز بيداريم

بعد از چند دقيقه، تازه‌ واردي وارد شد و مدعي شد كه پدر من است، بر من سلام گفت و از اينكه به ديدار من آمده است اظهار خوشحالي مي كرد و از پيوند من با روح هاي مذكور نيز خوشحال بود و مرا درباره وسيط و اهلش و رعايت ادب و احترام او توصيه مي كرد، زيرا آن وسيط هيچگونه در آمدي جز از اين طريق نداشت، اين تازه‌وارد كه خود را پدر من وانمود مي كرد، سخنانش را با درود ابراهيمي به پايان رسانيد و من ميدانستم كه مرحوم پدرم درود به رسول الله صلي الله عليه وسلم  بويژه درود ابراهيمي علاقه فراوان داشت .

بسيار شگفت آور  اينكه لهجه اين گوينده تا حد زيادي به لهجه پدرم شبيه بود، سپس سلام گفت و بيرون رفت.

من همواره با خود مي انديشيدم، چرا زايران مرا توصيه مي كردند كه از پدرم سوال نكنم؟! قطعاً در اين توصيه رمز و رازي وجود دارد!

رمز بسيار پنهاني كه در آن لحظه برايم كشف شد، اين بود كه آن تازه‌وارد، در واقع پدرم نبود بلكه قرين و همواره جني او بود، ‌همان جني نزد من آمد كه در زندگي او را همراهي مي كرد، صدايش را مانند صداي پدرم، در آورد و با خصوصيتي از خصوصياتش تشابه پيدا كرده بود.

به من سفارش شده بود كه اصلا از وي سوال نكنم، زيرا همواره جني، هر چند كه آشنا به زندگي پدرم بود، و هر چند كه احوال او را حفظ كرده بود، ولي آگاه به تمام جزئيات فرزند از پدر نبود و نيست. بنابراين آنها (زايران) مي ترسيدند از اينكه من اگر از وي سوالي كنم ممكن است جوابش را به من ندهد، آنگاه براي آنان رسوايي ببار مي آورد.

بعد، در ديدار من با ديگران، سعي مي كردند نام آنها را براي من معرفي نكنند، ‌مگر موقع خداحافظي و آنگاه كه موقع خداحافظي فرارسيد، هر كس خواست برود، ‌با گفتن سلام، ‌اسمش را به من مي گفت و بلافاصله از من جدا مي شد و مي رفت.

رمز و راز پنهان كردن اسم همان بود كه قبلاً بدان اشاره نمودم، ‌يعني اگر من با نام آنان آشنا مي شدم و او معروف به علم بود و من اشكالي علمي را مطرح مي كردم، در صورت عجز و ناتواني از جواب، ‌حقيقت حال روشن مي شد .

روزي يكي نزد من آمد و درباره عورت بودن صورت و چهره زن با من مناقشه مي كرد و مي گفت: صورت زن عورت نيست، من دلائلم را ذكر نمودم و او نيز دلائلش را مبني بر عورت نبودن صورت زن مطرح مي كرد ولي بوي علم در دلائل او وجود نداشت و نزاع ميان ما ادامه پيدا كرد.

من خطاب به او گفتم: تو در جواب فقها كه مي گويند: صورت زن عورت است، ‌و پوشيدن آن بخاطر خوف فتنه واجب است، چه جوابي داري؟ بحث و مناقشه ما بدون نتيجه به پايان رسيد. بعد موقع رفتن و خداحافظي او گفت: من شيخ احمد ترمانيني هستم و رفت.

بعد براي من روشن شد كه همه اينها دروغ است و دروغ بودن آنها قطعي است، زيرا كه شيخ احمد ترمانيني از فقهاء بزرگ شافعي است و بزرگان شافعي بوده اند كه تمام بدن زن، از فرق سر تا مچ پا عورت است حتي زني كه پير و فرتوت باشد.

اگر او شيخ احمد ترمانيني مي بود و علم جديدي برايش مكتشف شده بود، حال آنكه او در عالم برزخ بود، ‌مرا خبر مي داد و بسوي دليل آن مرا راهنمائي مي كرد.

بي گمان همه اينها دروغ، فريب و تضليل بود و لطف خداوند جز هدايت من، همه چيز را ابا مي كرد و مرا به حق و هدايت ثابت قدم نمود.

ظاهر كردن صورت زن بويژه در اين دوران پر فتنه و جامعه بيمار از جمله مسايلي است كه هيچ خردمند متدين آن را صحيح نمي داند و صحت آن را امضاء نمي كند.

 

كشف حقيقت!

حقيقت همواره يكي بعد از ديگري بر من روشن مي شد و تجريه بعد از تجربه براي من ثابت كرد كه همه اينها دروغ، بهتان، دجل، حقه بازي و طغيان هستند. مبتني بر عدم تقوي و عدم تدين مي باشند.

وسيط كه نسبت به شأن او توصيه مي شود و حسن رعايت ادب و اكرام او مورد تاكيد قرار مي گيرد، درواقع تارك نماز است و هيچ كس درباره رعايت نماز او را امر نمي كند، او ريش هايش را تيغ مي زند و كسي او را به رعايت سنت ريش امر نمي كند.

علاوه بر اين او از راه باطل و وعده هاي دروغين اموال مردم را به غارت مي برد و او هيچگونه درآمدي سواي اين راه نامشروع ندارد.

شخصي بعد از آگاهي ارتباط من با اين وسيط نزد من آمد و از دست من شكايت كرد و گفت: او سيصد ليره سوريائي از من گرفت و خود من آدم محتاج و مستمندي هستم و به اين پولها بيش از ديگران نياز دارم.

من وسيط را براي برگرداندن وجه مذكور به صاحبش تحت فشار قرار دادم، او بخاطر رابطه من با وي و حريص بودن بر شيطنت، جواب مثبت داد.

زندگي وسيط، خانواده و فاميل او در اكثر شئونات زندگي به دروغ و فريب بستگي دارد.

 

پايان

شيخ احمد عزالدين احمد اين تجربه خود را با اين سخنان خاتمه مي دهد: بعد از كشف حقيقت، ارواح خواستند با من از در تعهد وارد شوند ولي به فضل خداوند، اين تهديدها نتوانستند اندك تزلزلي در اراده من ايجاد كنند.

در اين مدت طولاني از صحبت ها و سخنان ارواح به اندازه دو كتاب قطور نوشتم و از اين گونه تجربيات بيش از آنچه كه آنها با من در ميان گذاشته بودند، در اين دو كتاب جمع آوري نمودم.

و زماني كه بطلان چنان آشكار گرديد كه جاي هيچگونه توجيه و تاويلي باقي نبود، ‌پيوندم را با ارواح قطع نمودم و در مورد آنها حكم خودم را صادر كردم و دو دفتر را كه مملو از سخنان دروغ و فريب بودند به آتش كشيدم.

آري، ‌اين ارواح كه درباره آنها گفته مي شود كه ارواح مرداني از صحابه , اولياء و نيكان هستند، همه اينها شياطين اند براي هيچ مومني شايسته نيست كه تسليم آنها شود و فريب آنها را بخورد .

كليه چهره هائي كه مدعيان احضار ارواح، آنها را در قالب اجساد جلوه مي دهند، ‌دروغ محض و اباطيل هستند.

شگفت آور اينكه بعد از اين تجربه شخصي، چند كتاب پيرامون اين موضوع را مطالعه نمودم و در جريان مطالعه اين كتب برايم ثابت شد كه چند نفر از عقلاء و تجربه كنندگان عيناً به نتيجه‌اي رسيده‌اند كه من رسيده بودم و معتقد بودند كه اين ارواح در واقع همان قرين جني هستند كه هر انساني يكي از آنها را به همراه دارد. اين نتيجه اي است كه به لطف حضرت حق بنده قبلاً بدان دست يافته بودم.

اميد است با اين سخنانم مسئوليتي را كه بر عهده من بود، ‌به فضل خداوند، ‌انجام داده باشم.

 

خطرات اين دعوتها

اين ادعا ها كه بعضي مي گويند: ما مي توانيم ارواح را احضار كنيم، در واقع ابزاري هستند كه شياطين جن و انس به منظور گمراه كردن انسانها، آنها را اختيار كرده اند و از اين طريق مي خواهند فرزندان آدم را به انحراف بكشند. اين ارواح كه احضار كرده مي شوند، در واقع شياطين هستند كه با سخنان خود مي خواهند دين را مغلوب كنند و اصول و مبادئي را مورد تاكيد قرار بدهند كه به تمام معني با حق و حقانيت در تضاد اند، ‌در يكي از اين محافل روح (شيطان) بر زبان آن وسيط مدعي شد كه جبريل در اين جمع حضور دارد، اما چون حاضرين جبرئيل را نمي شناختند، روح گفت: آيا جبرئيل كه قرآن را بر محمد صلي الله عليه وسلم نازل مي كرد، نمي شناسيد؟! او اين محفل را منور خواهد كرد.

دكتر محمد محمد حسين در مجله «عالم الروح» به نقل از يك مقاله منسوب به ارواح تحت عنوان «حديث الروح الكبير» چنين مي گويد: بر ما لازم است كه براي پيشبرد اين حركت (احضار ارواح و تجسيد آن) متحد شويم، براي پيشبرد اين دين جديد، ‌لازم است كه ميان ما محبت حاكم شود و قدرت تحمل و تفاهم داشته باشيم.

يكي از روح هاي شيطاني چنين مي گويد: رسالت من اين است كه غمخوار محرومان باشم و انسانها را در راستاي تلاش براي آزاد شدن از محدوديت هاي قانون خداوند، مساعدت كنم. اين روح شيطان راست گفته است، اما او دروغگو است، رسالتش اين است كه انسان را منكر و نافرمان خدا ببار آورد.

آري، ارواح (شياطين) اين گونه باغ سبز را به انسانها نشان مي دهند تا آنها را گمراه كنند.

دكنر محمد محمد حسين از همين مجله، در تعريفي راجع به‌ انجمني كه براي همين منظور تاسيس شده است، چنين نقل مي كند:

اين سازمان براي همه انسانها است، ساكنان عالم ازواح از كانال همين سازمان شيوه جديدي براي زندگي را به ما معرفي خواهند كرد و تصور جديدي از خداوند و مشيئت او به ما ارائه خواهد داد. بي ترديد ساكنان عالم روح سلامت، اطمينان روحي و سعادت نفس را براي ما به ارمغان خواهند آورد، آنها موانع ميان اجتماع و فرد و عقايد و اديان را خواهند زدود، عضويت در اين سازمان بدور از در نظر گرفتن وطن، رنگ، دين و مذهب و گرايش سياسي پذيرفته خواهد شد.

گاه وقتي اين ارواح (‌شياطين) مدعي مي شوند كه آنها از طرف خداوند فرستاده شده اند. دكتر محمد، محمد حسين از فريد وجدي سخن اين ارواح (شياطين) را چنين نقل مي كند:

ما از جانب خداوند فرستاده شده ايم، همانطور كه پيش از ما پيامبران فرستاده شده اند، ‌البته آموزش و هدايت ما بهتر و برتر از تعليم و هدايت پيامبران است. معبود ما همان معبود پيامبران است، البته معبود ما ظاهرتر از معبود آنها است، صفات بشري در معبود ما كمتر و صفات الهي بيشتر اند. اين ارواح پاي بند هيچ عقيده و مذهبي نيستند و بدون رؤيت هيچ تعليمي را كه متكي و مستند به عقل نباشد نمي پذيرند

ارواح (شياطين) مي گويند: انبياء و پيامبران واسطه هايي در سطح بالايي هستند و معجزه هائي كه از دست آنها ظاهرمي شوند و در واقع مظاهر روحي هستند، عيناً مانند مظاهري كه در اطاق «احضار ارواح» ظاهر مي شوند، آنها مدعي اند كه مي توانند حوادثي را كه منسوب به عيسي مسيح هستد از طريق ارواح اعاده كنند.

در يكي از مجله ها در آمريكا درباره احضار ارواح چنين اظهار نظر شده است: يكي از احضار كنندگان ارواح مدعي شده است كه او مي تواند، مانند عيسي مسيح معجزه ارائه بدهد، يعني مي تواند، نابينا را بينا كند، ‌گنگ را گويا كند، عضو شلول را به حركت درآورد. يادآوري مي شود كه اين مدعي طفل ده ساله اي بنام (ميشل) است . هرگاه بيماري نزد او بيايد، انگشتش را روي او مي گذارد و بعضي دعاها و كلمات را زمزمه مي كند و معجزه بروز مي كند، مردم بر اين باورند كه ‌اين كودك، اين موهبه روحاني را از پدرش به ارث برده است و او در برابر اعمالي كه انجام مي دهد، ‌معاوضه نمي طلبد.( ملحق مجله القيس – كويت 17/10/1977 .)

اينکه‌ اين کودک اعمال را از پدرش به ارث مي‌برد، داستاني از منطقه فلسطين را به ياد ما مي آورد. از راويان چنين نقل شده است: فردي ظاهر الصلاح كارهاي بسيار شگفت انگيزي را انجام مي داد. (‌اين داستان متعلق به زماني است كه وسائط نقليه سريع السير مانند: اتومبيل، هواپيما و غيره ايجاد نشده بود) او (آن فرد به ظاهر صالح) در شب عرفه به زيارت خانه خدا مي رفت و روز عرفه در جمع حجاج حاضر مي شد و از طرف خويشاوندان آنها حامل پيام و نامه بود و جواب نامه و پيغام ها را از حجاج به خويشاوندان منتقل مي كرد و شب بعد دوباره به حج و مكه بر مي گشت بسياري از مردم او را فردي متقي و صالح مي دانستند و با اين وجود كه او حج مي كرد، ‌نه شيطاني را سنگ مي زد و نه در شب هائي كه بايد در مني باشد، در آنجا حضور پيدا مي كرد.

بعد خداوند خواست كه از شيطنت هاي او پرده برداشته و حقيقت امر را براي مردم روشن سازد. وقتي كه لحظات مرگ او فرا رسيد، فرزند ارشدش را طلبيد و به وي گفت: شب عرفه شتري نزد تو خواهد آمد و تو را هر سال به عرفه خواهد برد، وقتي شتر آمد و فرزند ارشدش سوار آن شد و بعد از طي مسافتي، شتر از رفتن خودداري كرد و به او گفت: من شيطان هستم نه شتر و پدر تو مرا عبادت و سجده مي كرد و من نيز در عوض آن خدمات (منظور از خدمات آوردن پيام و نامه و جواب آنها براي حجاج از مناطق دور دست در ظرف چند ساعت) را برايش انجام مي دادم.

وقتي اين فرزند از سجده‌ بردن براي شتر سرباز زد و به‌ خدا پناه جست، شتر را در صحرا رها ساخت، بدين ترتيب خداوند رجوع به اسلام را برايش مقدر كرده و پرده از چهره پدر كافر او را برداشت.

آقاي بينانوني در كتابش «الملائكه» اين داستان را به عبارتي كوتاهتر از آنچه كه بيان شد، بيان كرده است.

 

آيا احضار روح ممكن است؟

مجله «سانتفيك آمريكا» جوايز مالي بسيار بزرگي را براي كساني كه صدق جوهر روحي را با دليل ثابت كنند اعلام كرده بود. اعلام كنندگان جايزه همواره بر موضع خود مصر بودند ولي با وجود كثرت نفوذ و مهارت احضار كنندگان روح در آمريكا هيچ كس موفق به دريافت اين جايزه نشد. در برابر اين جايزه، جايزه ديگري از طرف جادوگر آمريكايي به نام «دننجر» عيناً براي همين موضوع نيز اعلام گرديد، ليكن كسي موفق به دريافت آن نشد .

 

حكم شريعت درباره احضار روح

ديدگاه اسلام درباره احضار روح شخص مرده چيست؟

اگر به نصوص وارده در اين مورد دقت شود، هر پژوهشگري به طور قطع و يقين به اين نتيجه مي رسد كه چنين چيزي محال است، زيرا خداوند به ما خبر داده است كه روح از امور عالم غيب است و هيچگونه راهي براي ادراك آن وجود ندارد.

« وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً». الإسراء: ٨٥

(‏از تو (اي محمّد!) درباره روح مي‌پرسند (كه چيست) . بگو: روح چيزي است كه تنها پروردگارم از آن آگاه است (و خلقتي اسرارآميز و ساختماني مغاير با ساختمان ماده دارد و اعجوبه جهان آفرينش است . بنابراين جاي شگفت نيست اگر به حقيقت روح پي نبريد). چرا كه جز دانش اندكي به شما داده نشده است،  (و علم شما انسانها با توجّه به گستره كلّ جهان و علم لايتناهي خداوند سبحان، قطره به دريا هم نيست)) . ‏

خداوند به صراحت اعلام فرموده است كه او ارواح را قبض نموده و آنها را هنگام مرگ نزد خود نگاه مي دارد:

« اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى». الزمر: ٤٢

(‏خداوند ارواح را به هنگام مرگ انسانها و در وقت خواب انسانها برمي‌گيرد . ارواح كساني را كه فرمان مرگ آنان را صادر كرده است نگاه مي‌دارد، و ارواح ديگري را (كه هنوز صاحبانشان اجلشان فرا نرسيده به تن) باز مي‌گرداند تا سرآمد معيّني (و وقت مشخّصي كه پايان عمر است)).

و رسول الله صلي الله عليه وسلم به ما اطلاع داده است كه فرشته مرگ چگونه ارواح را قبض مي كند و بعد از مردن با آنها چگونه رفتار مي شود.

ارواح بعد از اينكه نزد پروردگار خود نگاهداري مي شوند، خداوند محافظين بسيار قدرتمند و توانائي را بر آنها مي گمارد، كه امكان ندارد ارواح از دست آنها رها شوند، فرار كرده و نزد كساني بيايند كه عقول بندگان را بازيچه قرار داده اند.

برخي از احضار كنندگان ارواح مدعي هستند كه ارواح بندگان پاك و صالحي مانند: انبياء و شهداء را احضار كرده اند. اكنون سؤال اين است كه اين ارواح طيبه چگونه بهشت جاودان را ترك نموده به اطاقك تاريك «احضار روح» آمده اند؟! حال آنكه خداوند اعلام فرموده كه: شهداء نزد خداوند زنده هستند .

« وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ».آل عمران:١٦٩

(‏و كساني را كه در راه خدا كشته مي‌شوند، مرده مشمار، بلكه آنان زنده‌اند و بديشان نزد پروردگارشان روزي داده مي‌شود (و چگونگي زندگي و نوع خوراك ايشان را خدا مي‌داند و بس)) . ‏

رسول الله صلي الله عليه وسلم  بيان فرموده است كه:

« أن أرواح الشهداء في أجواف طير خضر، لها قناديل معلقة بالعرش، تسرح من الجنة حيث شاءَت، ثمّ تأوي إلى تلك القناديل».( صحيح مسلم – شكوه المصابيح:2/351 شماره:3804.)

(ارواح شهداء در شكم پرندگان سبز رنگي قرار دارند، براي اين ارواح لوسترهاي بسيار زيبايي وجود دارد كه در عرش الهي آويزان هستند، اين پرندگان حامل ارواح شهداء به هر جاي بهشت كه مايل باشند، رفت و آمد مي كنند. سپس به محل اين لوسترها بر مي گرداند).

با توجه به آيات و روايات مذكور، دجالان اين عصر و زمان چگونه مدعي احضار ارواح پيامبران و شهداء هستند؟! چگونه؟

« كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا». الكهف: ٥

(چه سخن (وحشتناك و) بزرگي از دهانهايشان بيرون مي‌آيد!!  (آيا خدا و فرزند داشتن‌؟! مگر خدا جسم است و محدود است و همچون انسان نيازمند چيزي از جمله فرزند است‌؟!) . آنان جز دروغ و افتراء نمي‌گويند).

 

طرح شبهه‌اي و پاسخ آن

مي گويند: معرفت و آشنايي ارواح نسبت به اعمال و اخلاق انسان را چگونه توجيه مي كنيد كه روح ادعاي همنشيني با وي را دارد؟

جواب: آنچه‌ که‌ خود را روح مي‌نامد در واقع شيطان است، که‌ ممکن است اين شيطان همان قرين و گماشته باشد كه همواره همراه انسان است و روايات و احاديثي را كه دال بر اينكه با هر انسان يك شيطان گماشته شده است، بيان كرديم. اين قرين و گماشته كه از نژاد شيطان و همواره همراه انسان است، بسياري از اخلاق، صفات، عادات، خويشاوندان و دوستان انسان را مي شناسد.

پس هرگاه كه امتحان شود به راحتي جواب مي دهد، زيرا او در بسياري از امور قرين انسي خود، آگاه و صاحب درك است. اگر سؤال شود: پاسخ هاي علمي را كه از ارواح دريافت مي كنيم، چگونه توجيه مي كنيد؟

جواب: درگذشته بيان داشتيم كه جن ها و شياطين از نوعي توان و قدرت علمي بهره مند هستند كه مي توانند به بعضي مسائل پاسخ دهند.

اما پاسخي که‌ آنان عرضه‌ مي‌‌دارند، حاوي گمراهي زيادي مي‌باشد. آنها مقدار اندكي اطلاعات به ما دهند تا مورد اعتماد ما قرار گيرند و بعد ما را بسوي گمراهي و سر سپردگي سوق دهند، سردرگمي هايي كه باعث هلاكت دين و دنياي ما مي‌شود.

 

شياطين پيروان خود را رها نمي‌سازند

آنهايي كه مدعي ارتباط با عالم ارواح هستند‌ و به زعم خود ارواح مردگان را احضار مي كنند و توسط آنها بيمار را معالجه مي كنند، دروغ مي گويند، زيرا ‌اين ارواح در واقع شياطين هستند و گاه وقتي شياطين از اين افراد (مدعيان احضار روح) جدا مي شوند و موجب رسوائي آنها (مدعيان احضار روح) مي گردند . مجله القبس كويت (ضميمه‌ي «جريدة القبس»، تاريخ 12/6/1978م) مقاله‌اي را منتشر کرد که‌ در ضمن آن چنين آمده‌: مدتي است که‌ بريتانيا درباره يك دانشمند (بنام بيتر غودوئين) سخن مي‌رانند كه با ارواح ارتباط دارد، مي گويند كه اين دانشمند از مواهب روحي و غير معمولي و خلاف عادت بهره مند است، ‌مي تواند توسط اين مواهب روحي بيماران را از بيماري هاي روحي شفا بخشد، ‌اشياء گم شده را پيدا كند و ارواح مردگان را براي خدمت به انسان تسخير كند.

بنا به اظهارات مجله «القبس» (بيترغودين)‌ داراي قدرت و توان منحصر به فردي است و با استفاده از آن مي تواند در يك وفت واحد، بيش از يك جا حضور پيدا كند. دوستان او در يك وقت او را در لندن و ليورپول و منچستر مشاهده كرده اند، حال آنكه گروه‌ ديگري مدعي هستند كه او (بيترعودوين) در عين لحظاتي كه در لندن، ليورپول و منچستر ديده شده است، در خانه خود و همراه با زن و فرزندان خود، بوده است.

و گاه وقتي اجساد اثيريه و مختلف او در يك مکان تجمع كرده اند، به‌ عنوان مثال او در ميان دوستان خود نشسته است و بصورت ناگهاني شخصيت ديگر او وارد جلسه دوستانش و در محفل شريك آنان گرديده است و چند لحظه بعد شخصيت سوم او آمده، بعد چهارم، پنجم و بدين ترتيب (بيترغودين) در يك وقت به پنج شخصيت در آمده و با دوستان در يك محفل نشسته و با آنان سخن گفته است يا اين شخصيت هاي پنجگانه با هم سخن گفته اند، در حالي كه همه آنها مغلوب بوده اند و ناگهان (بيترغودين) همه چيزش را از دست داد و به يك انسان عادي متحول شد و قدرت شفاء بيماران، پيدا كردن كالاهاي گم شده، كشف اخبار آينده و تسخير ارواح براي خدمت به انسانها را از دست داد.

فاجعه‌ غودوين كه در سال گذشته ظاهر شد، مي خواست ‌مواهب روحي را براي دست‌يابي به‌ مكاسب مادي استفاده كند. غودوين اكنون به گذشته خود نگاه مي كند و مي گويد: آنچه كه براي من پيش آمد غير قابل تصور بود، در واقع من مورد خشم ارواح(شياطين) قرار گرفتم و آنها بركت را از من سلب كردند.

 

وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

منبع: کتاب "دنياي جن و شياطين"؛ دکتر عمر سليمان اشقر.

 

 


نظرات شما عزیزان:

امیر
ساعت21:34---30 فروردين 1396
سلام
وب خوبی داری
موفق باشی
پاسخ:سلام ممنون از لطف شما که خیلی به وب ما توجه دارید


یه بنده خدا
ساعت15:12---30 فروردين 1396
سلام. مطلبتون خیلی طولانیه اینطوری اکثرا تا نصفه بیشتر نمیخوننش . بهتر بود تو چند تا پست مینوشتید و خلاصه تر می کردید. در هر حال مطلب جالبی بود. موفق باشید.
پاسخ:سلام ممنون که سر زدید..به روی چشم حتما درستش میکنم...


دوست
ساعت23:25---29 فروردين 1396
جالب بود
پاسخ:سلام و ممنون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: اسلاماحضار روح

تاريخ : شنبه 29 / 1 / 1396 | 10:59 PM | نویسنده : یونس |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب مغانشابو
  • وب موج سوار
  • وب آموزش ریاضی
  • وب بای شاپ