انسان و دنيا

- انسان و دنيا

اي پدر:

انسان ديني امروز خوب مي داند كه خلقت او دردنيا بر پايه علم و حسابگري و نقشه قبلي صورت گرفته و او مخلوق يك قدرت عظيم با شعور و آگاه است ، انسان مادي ديروز معتقد بود بشر برطبق قوانين طبيعي درعرصه زندگي پيدا شده ! امّا امروزه باكشف ژنها در انسان ، حيوان و نباتات دريافتند كه هر ژني حاوي صفات و اختصاصات ارثي است ( يعني يك نقشه و علمِ قبل از پيدايش را به همراه خود دارد) يعني يك درخت ميوه با ژن حاملِ خود ( نقشه گرفته شده) به سوي هدف كه رسيدن به ميوه است مي رود ، از اين رو قرآن كريم مي گويد :

دستگاه خلقت و حوادث آن در علم و در كتاب الهي مسطور است .

وَ لَا حَبَّهٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لَايابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (انعام/59)

يعني: و هيچ دانه اي در ظلمات زمين و هيچ تر و خشكي نيست مگر آنكه در كتابي مبين ثبت است.

در ابتداي آيه هم مي فرمايد :

كليد هاي غيب فقط نزد من است .

جز من كسي از آن خبر ندارد .

هر آنچه در خشكي و درياست همه را مي دانم .

و هيچ برگي از درختي نمي افتد جز آنكه من آگاهم‌ و باز مي فرمايد:

مااَصابَ مِنْ مُّصيبَهٍ فِي الاَرْضِ وَّ لا فِي اَنْفُسِكُمْ اِلَّا فِي كِتابٍ مِّن‌ قَبْلِ اَنْ نِّبْرَاَهَا

يعني :‌ هيچ مصيبتي نه در زمين و نه در نفوستان به شما نرسد مگر پيش از آن كه خلقش كنيم در كتاب (تقديرالهي و نقشه قبلي ) مذكوربوده است.

اِنَّ ذلِكَ عَلَي اللهِ بَسير(حديد / 22 )

اين كار ها بر خداي (شما) خيلي آسان است .

( اي پدر: عده اي با توجّه به اين آيه شك كردند و گفتند: عمل انسان قبل از انجام پيش بيني شده كه او آنرا انجام خواهد داد !پس انسان موجودي مجبور است !درحالي كه آنان توجّه نكردند كه خالقشان موجود زماني نيست او قبل زمان بوده و خواهد بود و جلوتر از زمان پيش بيني كرده كه بشر چه عمل بكند يا نكند او مي داند يعني پيش بيني شده كه انسان در دنيا بر مبناي آگاهي و اختيارعمل مي كند )

و خداوند از بُعد شدت عدالت مي فرمايد : من پيش بيني هاي قبلي ام را در جزاء و پاداش مؤثر نمي دانم همه شما انسان ها بايد اعمالتان در حضور من واقع گردد .

بنابراين انسان ديني مي داند دنيا آزمايشگاه عملي اوست .

ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الأَرْضِ مِن بَعدِهِمْ لِنَنظُرَ كَيفَ تَعْلَمُون( يونس /14)

يعني : سپس شمـا را ( دردنيا) جانشين ( پيشينيان )كـرديـم تا شما را بيازمائيم و بنگريم كه چه مي كنيد .

چون خداوند فرمان هبوط انسان به زمين را صادر كرد .

قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يأْتِينَّكُم مِّنِّي هُدي فَمَن تَبِعَ هُدَاي فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لَاهُمْ يحْزَنُون (بقره /38)

يعني :‌‌گفتيم همگي از آنجا فرود آئيد ، آنگاه اگر از(جانب ) من هدايتي به سوي شما آمد آنانكه پيروي كنند ترسي نداشته و اندوهگين نباشند .

انسان پا بـرعرصه زندگي مي گذارد و خداوند تــكليفش را هم در اختيارش قرارمي دهد .

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَي السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَالجِبَالِ فَأَبَينَ أَن يحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَان إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولا ( احزاب / 72 )

يعني : ما امانت خود را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم ،‌ همه از حمل آن سر باز زدند و از آن ترسيدند مگر انسان كه آنرا پذيرفت ،‌ بيگمان او ستمگرِ و نادان است .

با يك بيان سمبليك، اهميت موضوع رابيان مي كند،چون كوه وآسمان و زمين لياقت و استعداد ودرك لازم را نداشتند ،‌ از پذيرش امانت سرا باز زدند ،‌ و آن امانت بزرگ و بار عظيم تكليف بود ، از آنجا كه انسان تنها موجود تكليف پذير دستگاه آفرينش بود قبول مسئوليت كرد .

اي پدر: انسان موجودي است كه در عالم حس ، نيروي دركِ خوب و بد را گرفته است ،‌ نيروئي كه گياهان و حيوانات فاقد آنند .‌ مگر حيوانات گرسنه در عالم حيوانات بيكديگر تعارف مي كنند ؟ با غرايز بسوي غـــذا مي روند و مي خورند ،‌ امّا انسان با دردست داشتن نيروي اختيار و قدرت و انتخاب به آساني از خواسته خود مي گذرد .

اين انسان متعالي گاهي غرايز عاطفي راهم كنار مي گذارد و دست رد بر سينه نزديكان مي زند ،‌ چنانكه حضرت ابراهيم پدرش را طــرد كرد و پيامبر خدا عمويش را رد مي كند و اين انسان امانتدار با در اختيار داشتن دو شخصيت متضاد ،‌ با اختيار و انتخاب مي تواند يا چنگيز و هيتلر شود يا در گروه پا كان و انبياء و اولياء خدا قرار گيرد .

انبياءخدايكي پس ازديگري آمدند تا انسانها را متوجّه نعمتهاي پروردگارشان سازند وپيمان فطريشان رايادآوري كنند،‌ تا تكليف پذير بمانند و با شنيدن پيام انبياء و عمل به آن در حقيقت انسان دست تجديد بيعت بسوي خالق دراز مي كند .

اي پدر : انبياء ‌از طرف خداوند تكليف آدمي را با خود آوردند و در پيش روي او قرار مي دادند،‌ نماز،روزه،حج،‌جهاد ،‌ زكات و... كه همه با اختيار نه جبر55* امّا همين انسان مختارِ آزادِ متفكر ِ انتخاب گر، با همه صفاتِ برازنده اش در زمين دست به فساد و خونريزي مي زند !

اي پدر: از همان ابتداي خلقت زماني كه انسان اوّليه هنوز پايش بر زمين محكم نشده ، خانواده بـه دو قسمت تقسيم مي شود ، يكي از فرزندان آدم حاضر به پذيرش پيام آفرينش وتسليم خالصانه نيست ، دست در دست شيطان مي نهد و طغيان گري را پيشه مي كند كه او اوّلين انسان مذهبي و توجيه گرا شد كه طريق او و همفكران او همچنان در طول تاريخ ادامه دارد .

و اين حقيقت زندگي بشر است كه گروهي هدايت «كه اين دسته با اطاعت از خدا و پيام او جلو مي روند» و گروهي در گمراهي خود ثابت قدمند «اين دسته با ناديده گرفتن فرامين الهي و پيام او بدنبال خواسته نفس هستند. »

فَرِيقًا هَدَي= گروهي را هدايت نمود ـ

وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيهِمُ الضَّلالَهً = و گروهي ديگر گمراهي بر آنان محقق گشت

55 * . (احزاب / 73 )يعني : و خداوند مرد و زن منافق و مرد و زن مشرك را به قهر خود گرفتار نمود و از مرد و زن مؤمن به رحمت در گذشت كه او بسيار مهربان است .

مفسران نظر داده اند كه امانت خداوند همان ولايت ائمه است ولي از ادامه آيه غافل بودند كه مي گويد انسان موجودي است نادان ، اگر مقصود ولايت بود بايد از انسان تعريف مي كرد ،‌ در آيه از جهل انسان سخن مي گويد ،‌ مگر مي توان گفت ائمه جزء گروههاي جاهل بودند ؟

إِنَّهُمُ اتَّخَذُواْ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِن دُونِ الله= (اين گروه) شيطان ها را به جاي خدا به دوستي گرفتند ـ

وَ يحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُون(اعراف/30)

و خيال مي كنند هدايت شده اند ( راه يافته اند) .

اي پدر:انسان امروز همان انسان ديروز است كه بر زمين پا نهاده در حاليكه هم شيطان رادر كنار دارد و هم نويد الهي را و فرق مذهبي همه گـمان مي كنند كه راه راست دين را يافته اند .

بهر حال در داستان خلقت ، خداوند انساني را در دنيا نشان مي دهد كه در ارتباط به خالقش اعتراف دارد كه

رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلا(آل عمران/191)

يعني: خداوندا اين جهان را تو بيهوده نيافريدي .

كتابي كه مي گويد ما شما را از خاك آفريديم در حاليكه هيچ بوديد اگر قرار باشد مجدداً خاك و هيچ شود پس چرا خلق شد. بنابراين معلوم مي شود هدف در جلوي اين خلقت است !يعني معتقد به هدفدار بودن عالم و ادامه داشتن تكامل است و اين كمال در حركت است و جهان هستي مانند كتابي است كه بشر يك صفحه آن را تاكنون خوانده و قضاوت قطعي مربوط به زماني است كه همه كتاب آفرينش خوانده شود و اتمام كتاب ، يعني پيوند دنيا به آخرت و آن زماني است كه ميزانهاي عدل الهي بر پا گشته و علل شرور، ظلم ها، سيلها ، زلزله ها روشن مي شود .

اي پدر: فرمول هاي ارائه شده از طرف بشر بدون آگاهي از حكمت هاي اين نوع مسائل انسان را راضي نمي كند و بايد قضاوت اصلي را در مرحله :

(وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيوْمِ الْقِيامه«انبياء/47»=و در روز قيامت ترازوهاي سنجش را در ميان نهيم) ديد.

با قرآن شما اينجا مي توانيد بدانيد و همه اين را ه ها را طي كنيدتا به حقيقت دست يابيد ، و آنجا مي توانيد ببينيد .

با پايان كتاب آفرينش حتي دوزخيان هم زبان به اعتراف باز ميكنند كه

قَالُوا يا وَيلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الْرَّحْمَانُ وَ صَدَقَ الْمُرسَلُون (يس/52)

يعني :گويند واي برما ، چه كسي ما را از خوابگاهمان برانگيخت ؟ اين همان وعده خداي رحمان بود و پيامبران راست گفتند.

و آنانكه به سرمنزل مقصود مي رسند اين پيام را مي دهندكه:

دَعْوَئهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَ آخِرُ دَعْوَئهُمْ أَنِ الْحَمْدُ ِللهِ رَبِّ الْعَالَمِين (يونس/10)

يعني:(در بهشت)دعايشان« فِيهَا سُبْحَانَكَ »و درودشان «سلام »است و پايان دعايشان «الْحَمْدُ ِللهِ رَبِّ الْعَالَمِين» است

كه اين حمد يك تحسين عقلي است كه تائيد مي كنند پروردگارا همه كارهاي تو درست بود .

اي پدر:درروزگاري نه چندان دور فرهنگ تربيتي معلّم بزرگ دين رسول خدا(ص)با همين قرآن يا امام و مقتدايش انسان هايي را در عرصه زندگي دنيا تربيت كرد كه باور نكردني ترين و با شكوه ترين و اخلاقي ترين صحنه ها را پديد آوردند ، بطوريكه برده ذليل و بي ارزشي چون «حذيفه» كه همه اجتماع به ديده حقارت به او مي نگريستند به امامت ايستاده بود و عزيزان و بزرگان قريش به صف به نماز به او اقتدا مي كردند!و همه ارزشهاي لباسي(چون لباس شما) و تقدسي(چون تقدس شما) و ارزشهاي جاهليت فرو ريخت و انسان هاي بدون تكبر در دنيا زندگي مي کردند .

نظرات شما عزیزان:

مهرسا